وقتی نسل گونه شکارگری از بین میرود جمعیت جانوران دیگر که طعمه آن جانور بودند افزایش مییابند. این مطلب همان است که داروین در سال ۱۸۷۲بیان داشت که بدون استثنا هر جفت موجود زنده چنان که از طریق محیط اطراف و دیگر جانداران کنترل نشود، جمعیتاش به حدی افزایش مییابد، که زمین بهزودی مملو از بچههای آنها میگردد.این افزایش جمعیتِ سایر گونهها، باعث برهم خوردن تعادل طبیعی شده و خسارتهای دیگر و شدیدتری را بهوجود میآورد. مثلا با انقراض پلنگ، جمعیت گراز افزایش یافته و بهعنوان آفتی به زمینهای کشاورزی و باغها حملهور میشود. این خسارت میتواند گاهی چنان شدید باشد که کشاورز را مجبور به رهاسازی زمین و مهاجرت به شهرها کند و بهدنبال آن، مشکلات شهرنشینی را زیاد و همچنین در اثر این مهاجرت، آسیبهای فراوان دیگری به آن تازه مهاجر وارد میشود.
جمعیت تشی که بزرگترین جونده ی ایران است نیز رو به افزایش گذاشته.دلیل افزایش جمعیت این جانور که یکی از آفات مهم درختان جنگلی ،نخلستانها و صیفی جات محسوب میشود از بین رفتن یا کاهش تعداد پلنگ است به طوری که در حال حاضر در مناطق جنگلی فارس و کرمان و حتی پارک ملی خجیر که در مجاورت شهر تهران قرار دارد،تشی مهمترین عامل خشک شدن درختان جنگلی به خصوص بنه (نوعی پسته وحشی) به شمار میرود.این حیوان با استفاده از دندان های پیشین بلند خود پوست درختان قطور را گرداگرد قطع نموده و باعث خشک شدن انها می شود.
کفتار و شغال در طبیعت نقش رفتگر را برعهده دارند.آنها با خوردن لاشه ی حیوانات و زباله های روستائیان از انتشار بیماریها و آلودگی محیطط زیست جلوگیری میکنند
.
گوشتخوارانی مانند گرگ و یوز با تعقیب و شکار سم داران مریض،پیر و ناتوان نقش موثری را در جلوگیری از بروز بیماریهای واگیر و بقاء نسل حیوانات باهوش تر و قوی تر ایفاء می کنند. خرس ها نیز که گوشتخوارانی همه چیز خوارند با خوردن میوهای جنگلی و دفع هسته های آنها سبب تجدید حیات و رویش این درختان در مناطق مختلف جنگل میشوند.اسید موجود در معده خرس ها و سایر میوه خواران باعث نازک شدن پوسته دانه ها و کمک به جوانه زدن آنها می نمایند
.
بعضی از جوندگان نظیر سنجاب،اُشگول و هامستر در فصول مناسب مقدار زیادی از دانه ها و میوه های جنگلی را در زیر زمین ذخیره می کنند.همه ساله در اثر مرگ و میر تعدادی از این حیوانات ،بذرهای جمع آوری شده در فصل بهار شروع به رویش می کنند و گیاهان جدیدی را به وجود می آورند.
شاید بگویید که باید آن کفتار هم از بین برود؟ در اینجا باید یادآور شد که تمام جانوران بهصورت حلقهها در زنجیره حیات به هم متصل بوده و برای بومسازه مفید هستند. اگر حلقهای از این زنجیره از بین برود، دیگر آن زنجیره تواناییهای نخستینش را از دست میدهد. بهطور مثال، باید بدانیم که گراز را باغبان طبیعت یا تراکتور طبیعت نام نهادهاند زیرا این جانور در انتشار دانههای درختان در طبیعت و زیر و رو کردن خاک نقش مهمی دارد. علاوه بر آن، گرازها نهتنها سبب افزایش نفوذپذیری آب در خاک و غنای حاصلخیزی آن میشوند، بلکه خطر مرگبار سیل را هم کاهش میدهند.
در کشور ما نیز با توجه به روندتوسعه صنعتی در حال انجام، لزوم برنامه ریزی و رسیدگی به کمیت و کیفیت آب رودخانه ها و تالابهای کشور از حیاتی ترین موضوعاتی است که بایستی به آن توجه جدی شود. لازم به ذکر است که هور العظیم طی سالهای جنگ تحمیلی دستخوش استرس های زیست محیطی زیادی گشته و بعد از آن نیز بهره برداری آب رودخانه های ورودی به تالاب جهت آبیاری زمین های کشاورزی و ورود زه آب های آن به تالاب است. و اوج تخریب های چند سال اخیر در تالاب به علت اکتشاف نفت و مستقر شدن دکل های حفاری در منطقه است. البته نباید اثر منفی سد های بالا دست مانند سد کرخه را نادیده گرفت چرا که حق آبه تالاب خود بزرگترین عامل بقای تالاب می باشد. رودخانه کرخه و تالاب هور العظیم نیز برای حفظ اکوسیستم و اهداف مورد استفاده از آن نیازمند به آب می باشند. این بدان معنی است که هم رودخانه ها و هم تالابها علاوه بر نیازهای بشری آب مورد نیاز خود را نیز داشته باشد. از آنجایی که اکوسیستم های رودخانه و تالاب وابستگی بسیار زیادی به یکدیگر دارند و بررسی عوامل موثر بر کیفیت آنها بصورت مجزا میسر نمی باشد، لذا باید نیاز های آبی رودخانه و تالاب بصورت توامان مورد بررسی قرار بگیرد. حداقل جريان مورد نياز براي رودخانه جرياني است كه كمتر از آن مقدار، براي منابع آب و اكولوژي اطراف آن خطرناك مي باشد. جريان حداقل به صورت يك جريان لحظه اي سنجيده مي شود نه به صورت روزانه و اين بدان معنا است كه دبي جريان در هيچ زماني نبايد از اين مقدار پايين تر بيايد. سطح حداقل نيز سطحي است كه كمتر از آن براي زندگي موجودات آن منطقه خطرناك است. بر اساس اين تعريف كه سالها به عنوان مفهوم حقابه زيست محيطي شناخته مي شد، حداقل دبي عامل كنترل كننده سلامت رودخانه معرفي شده بود ولي از آنجا كه دبي به تنهايي نمي تواند عامل كنترل كننده مطمئني باشد تعريف حقابه زيست محيطي مطرح گرديد. حقابه زیست محیطی رژیم آبی است که در رودخانه، تالاب و مناطق ساحلی ایجاد می شود تا اکوسیستم حفظ شده و فواید آن در جایی که مصارف مختلف آب وجود داشته وجریان متعادل است تامین گردد. هدف از جریان محیط زیست ایجاد رژیم جریانی مناسب از لحاظ کیفیت، کمیت و زمان بندی برای پایداری سلامت رودخانه ها و دیگر اکوسیستم های آبی می باشد و همچنین برای دستیابی به اکوسیستم پایدار رودخانه به منظور مقاصد خاص و استفاده از سرویس ها و فواید آنها مورد استفاده قرار می گیرد. برای بدست آوردن نیاز آبی رودخانه ها و تالابها ابتدا می بایست ارتباط بین رژیم جریان رودخانه با محیط زیست و اکوسیستم آن معین گشته، سپس اندرکنش آن با برداشت آب تعیین گردد. می توان در رابطه با پیامدهای کاهش جریان در رودخانه کرخه به این موضوع اشاره داشت که حال با توجه به آلاينده هاي موجود در رودخانه و ظرفيت خوپالايي رودخانه مي توان پيامدهاي كاهش جريان در رودخانه ها را به موارد زير خلاصه نمود:
كاهش دسترسي به آب آشاميدني
از بين رفتن زيستگاه موجودات آبزي و دشت هاي سيلابي
نابودي گونه هاي مختلف ماهي ها و موجودات آبزي
افزايش فرسايش و رسوب
افزايش غلظت آلودگي و از بين رفتن موقعيت هاي تفريحي در رودخانه
كاهش جريان در انتهاي سيستم) مانند کرخه- هورالعظیم و خليج فارس (
افزايش شوري و مشكلات آن در دهانه رود ها و پايين دست رودخانه ها ( مانند کرخه)
تعریف واحدی از منطقه ساحلی وجود ندارد، بطوريكه در برخی از منابع محل تلاقي آب دریا با خشکی را اصطلاحاً منطقه ساحلی یا بخش ساحلی می نامند. منطقه ساحلی شامل خلیج های کوچک، ساحل های شنی، توده های شنی باد آورنده کناره دریا، پیشرفتگی های ساحلی، دهانه رودخانه ها، سواحل پرتگاهی و صخرهای کنار دریا می باشد (بنایی و همکاران، 1385). برخی دیگر منطقه ساحلی را به عنوان منطقه بینابینی (Ecoton) که حسّاسیت و آسیب پذیری بیشتری نسبت به دیگر اکوسیستم های خشکی دارد، یاد می کنند (شهرکی و همکاران، 1387).
به طور کلّی سواحل به عنوان سرزمینی که تحت تأثیر فرآیندهای دریایی همچون جزرومد، بادها و امواج
قرار دارد، تعریف می شود. مناطق ساحلی، به عنوان ناحیه ای که تحت تأثیر فعّالیّت های دریایی قرار دارند هم تعریف می شوند (بنایی و همکاران، 1385).
نواحی ساحلی از نظر ویژگی های زمین شناسی و فرآیندهای طبیعی مؤثر در شکل گیری آنها بسیار گوناگونند. این نواحی ممکن است بسیار پر انرژی و فعّال باشند، در نتیجه تغییرات در آنها بسیار سریع رخ می دهد، در حالی که در برخی سواحل رابطه و واکنش بین آب و خشکی تقریباً پایدار است و تغییرات وسیعی در آنها صورت نمی گیرد. در هر حال، تغییراتی که در سواحل روی می دهد، از نظر زیست محیطی اهمّیت بسیار زیادی دارد از این رو به طور مستقیم بر روی جوامع انسانی تاثیر گذار است (غضبان، 1385).
ولی آنچه که مسلّم است ساحل قسمتی از ناحیه بزرگی است که (Coast) نامیده می شود که کلّ آن قسمت به وسیله دریا تحت تأثیر قرار می گیرد و از نقطه ای که امواج شروع به شکستن می کند، شروع می شود و تا دورترین نقطه ای که امواج و جزر و مدها می رسند، توسعه پیدا می کنند.
ناحیه ساحلی که تحت عنوان (Coastal area) و (Coastal zone) در منابع ذکر می شود، محلّ پیوند آب و خشکی و فصل مشترک عملکرد دو بوم سامانه با خصوصّیات مجزا از یکدیگر است. محیط زیست ساحلی سامانه ای تکامل یافته طبیعی و در برگیرندة پیچیده ترین و در عین حال غنی ترین اکوسیستم های مولّد بر روی کره زمین است. آلودگی دریاها و تأثیر فعّالیّت های خشکی که ما حصل پیامد توسعة اقتصادی- اجتماعی در خطّ ساحلی و حوضه های آبریز آن می باشد، از مهمّترین مسائل مورد بحث در اغلب مناطق دنیا است که به طور مستقیم زیستگاه های ساحلی را تحت تأثیر قرار می دهد
محدوده جغرافیایی:خوزستان از شمال به استان لرستان، از شمال شرقی و شرق بهاستانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری، از شمال غربی بهاستان ایلام، از شرقو جنوب شرقی به استان کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب به استان بوشهر وخلیج فارس، و از غرب به کشورعراق محدود میشود.
اثر طبیعی ملی : 1
مساحت اثر طبیعی ملی : 50 هکتار
پارک ملی : 2
مساحت پارک ملی به هکتار : 11675
تعداد مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست خورستان : 12 منطقه
خر یا اُلاغ یا درازگوش (Equus africanus asinus) حیوانی است از دستهٔ چهار پایان. این حیوان اهلی است و انسانها از آن به عنوان بارکش استفاده میکنند. خر در فرهنگ عامیانهٔ ایران نماد حماقت است.
این همه بار ببر این همه زحمت بکش گندم اسیاب کن علف روی دوشت بذار آخرش هم میخندن و میکن خره رو باش...
واژهٔ Gazelle یا غزال در ریشه عربی است. که نخستین بار وارد زبان فرانسوی میانه و سپس در نزدیکیهای سال ۱۶۰۰ از فرانسوی وارد انگلیسی شد. مردمان عرب به صورت سنتی به شکار آهو میرفتند. این جانور در ادبیات عرب نماد زیبایی زنان بودهاست. برخی زبان شناسان بر این باورند که واژهٔ غزل که گونهای شعر در ادبیات عاشقانهاست بیشتر به دلیل همانندسازی زیبایی معشوق و آهو به یکدیگر، این چنین نامگذاری شدهاست. در داستانها گفته میشود که خلیفهعبدالملک مروان (۶۴۶ تا ۷۰۵) یک بار یک آهو را به دلیل شباهتش به معشوقش آزاد کردهاست.
آهوها در سه نژاد و چندین گونه دسته بندی میشوند،[۲] در ادامه چند گونه از آنها که نژاد غزال دارند آمدهاست: